سرزمین ایالات متحده پیش از استقلال و اعلام موجودیت سیاسی، تحت استعمار بریتانیای کبیر بود. ساکنان آمریکای شمالی، که خود از اروپا و اغلب از بریتانیا به این قاره مهاجرت کرده بودند، تحمل نداشتند که دولت بریتانیا به شیوه سایر مستعمرات با آنان برخورد کند. آنها مانند بقیه مستعمرهها به بریتانیا مالیات پرداخت کرده و از قوانین وضع شده دولت بریتانیا تبعیت میکردند.
در سالهای میانی قرن ۱۸، انگلیسیها محدودیتهای تحمیلی بر مستعمرات خود را به اوج رساندند و مالیاتهای جدیدی بر آنان وضع نمودند. مستعمره نشینهای آمریکای شمالی نیز از این قاعده مستثنا نبودند. جان آدامز(John Adams)، که از رهبران انقلاب آمریکا و دومین رئیس جمهور ایالات متحده پس از پیروزی انقلاب بود، ریشه انقلاب مردم آمریکا علیه بریتانیا را «مالیاتهای هنگفت، مالیاتهای سنگین، مالیاتهای ظالمانه، ویرانگر و غیر قابل تحمل» میدانست.۱
از طرف دیگر دولت بریتانیا برای حمایت از تولیدات داخلی خود در برابر کالای تولیدی کشورهای دیگر، جلوی تولید کالاهایی که با محصولات آن رقابت میکردند را در مستعمرات خود میگرفت. در این دوره بریتانیا مقررات متعددی را برای محدود کردن توان آمریکا در تولید کالا و وادار کردن آنها به تکیه بر واردات از بریتانیا به اجرا درآورد. این مقررات شامل منع آمریکا از تعرفهگذاری گمرکی برای حفاظت از صنایع داخلی، ممانعت از صادرات محصولاتی که با کالاهای بریتانیایی رقابت میکردند و محدودیتهای آشکار بر هر آنچه که آمریکاییها میتوانستند بسازند بود.2
خلاصه این محدودیتها را میتوان در جمله ویلیام پیت بزرگ(William Pitt)، نخست وزیر بریتانیا، در اواخر دهه 1760میلادی مشاهده کرد. او میگفت:
«مستعمرات آمریکایی نباید اجازه داشته باشند هیچ کالایی تولید کنند، حتی یک میخ نعل اسب».3
این وضعیت، اقتصاد آمریکا را بهشدت به واردات از بریتانیا وابسته کرد و تراز تجاری بین آمریکا و انگلستان روزبهروز منفیتر میشد. نمودار 1 روند افزایشی شکاف بین واردات و صادرات آمریکا از انگلیس را نشان میدهد.4
مستعمرهنشینان آمریکای شمالی برای مقابله با محدودیتهای تحمیلی بریتانیا علیه این کشور شورش کرده، جنگ استقلال آمریکا را آغاز کردند. این جنگ در سال ۱۷۷۵میلادی آغاز شد و ۸ سال به طول انجامید. مراحل جنگ به شرح زیر است:
در مرحله اول این جنگ که به رهبری جورج واشنگتن انجام شد، ارتش مستعمرهنشینان منسجم و در چند نقطه از منطقه با ارتش بریتانیا وارد جنگ شد. در همین مرحله آمریکاییها بیانیه استقلال خود را به جهانیان اعلام کردند.
در مرحله دوم جنگ استقلال، گستره درگیریها در مناطق دیگر آمریکا هم وسعت پیدا کرد. در این مرحله آمریکاییها، شکستهای سنگینی را تجربه کردند و از سوی دیگر پیروزیهای مهمی نیز بهدست آوردند. رقبای بریتانیا به حمایت از استقلال آمریکا و جدا شدن آن از بریتانیا برخاستند و ارتش آمریکا را پشتیبانی کردند. کشورهای اسپانیا، فرانسه و هلند علاوه بر پشتیبانی تسلیحاتی، آمریکاییها را از پشتیبانی مالی خود نیز بهرهمند ساختند.
در مرحله سوم و آخر جنگ، آمریکاییها که با تاکتیکهای جنگ نامتقارن، ارتش بریتانیا را به ستوه آورده بودند، این کشور را وادار به مذاکره برای صلح کردند و بالاخره در سال ۱۷۸۳میلادی طی قرارداد پاریس، بریتانیا، مجبور به پذیرش استقلال آمریکا شد.5
بریتانیا حتی پس از رسمیت یافتن استقلال ایالات متحده، دست از تلاش برای به چالش کشیدن و از بین بردن آن نکشید. برخی از اقدامات بریتانیا علیه انقلاب مردم آمریکا، که برای این کشور هزینههای بالایی ایجاد کرد، اما حرکت آنان را متوقف نساخت، عبارتاند از:
ایالات متحده برای مقابله با تهدیدهای نظامی بریتانیا از چند طریق اقدام به قدرتمندسازی نیروی نظامی خود کرد. توسعه و تقویت نیروی دریایی از اولین اقدامات ایالات متحده بود که به آنان قدرت تأمین امنیت کشتیهای تجاری آمریکایی و به چالش کشیدن برتری نیروی دریایی بریتانیا را اعطا کرد. آمریکاییها همچنین اولین کشتی با موتور بخار را در سال ۱۸۱۴میلادی ساختند.
توسعه و بهکارگیری تسلیحات و تاکتیکهای نوآورانه مانند تفنگ «کنتاکی(Kentucky Rifle)»، که دقت و برد بالاتری از تفنگهای بریتانیایی داشت و همچنین شیوه جنگ پارتیزانی و نامنظم برای به ستوه آوردن ارتش بریتانیا، دیگر اقدام آمریکاییها برای تقویت نیروی نظامی خود بود. آمریکاییها برای مقابله نظامی با بریتانیا از حمایتهای نظامی فرانسه نیز بهره بردند.۱۱
آمریکاییها، که بهدلیل وابستگی به محصولات فناورانه بریتانیا هزینههای زیادی متحمل شدهبودند، تصمیم به پر کردن شکاف دانشی بین خود و بریتانیا گرفتند. آنها به خوبی دریافته بودند که اولین گام رسیدن به قدرت علمی، گسترش آموزش عمومی در سراسر کشور است. این مسأله در اساسنامه ایالتهای آمریکا نیز به چشم میخورد.
در اساسنامه ایالت ماساچوست آمده: «عقل و دانش در کنار ایمانی که بین مردم منتشر شدهاست، برای حفظ حقوق و آزادیهای آنها ضروری است». ثمره این تفکر انقلابی، سیل سخنرانیها و نوشتهها درباره اهمیت آموزش بود که بهندرت در تاریخ آمریکا مشابه آن اتفاق افتاده است. بدین ترتیب علمآموزی در فرهنگ مردم آمریکا، همراه با انقلاب متولد شد.۱۴
تا سال 1776میلادی تنها 9 کالج در آمریکا وجود داشت. اما در 25 سال اول انقلاب، 16 کالج دیگر نیز تأسیس شد. در همان زمان بسیاری از رهبران انقلاب برنامههای مفصلی را برای ایجاد سیستمهای مدارس جامع با حمایت دولتی، طراحی کردند. البته تأسیس مدارس و دانشگاهها تنها بخشی از آرمان انقلابیون بود.
آمریکاییها سازمانهای علمی و انجمنهای پزشکی متعددی تشکیل دادند و کشور را در کتب و مقالات چاپ شده خودشان غرق کردند. سهچهارم تمام کتابهای منتشر شده در بین سالهای 1637 تا 1800میلادی در آمریکا، در 35 سال پایانی قرن 18، یعنی سالهای اولیه انقلاب، چاپ شده بود. بین سالهای 1786 تا 1795میلادی و تنها در 9 سال، 28 مجله علمی تأسیس شد؛ درحالیکه کل مجلههای علمی که در دوره استعمار تأسیس شده بود، 22 عدد بود. در سالهای پس از انقلاب چاپ روزنامه و علاقه مردم به روزنامهخوانی نیز اوج گرفت و آنان را به روزنامهخوانترین مردم دنیا تبدیل کرد.15
روحیه علمآموزی و یادگیری مهارت چنان در مردم آمریکا اوج گرفت که در سالهای بعد، آنان به یکی از پیشگامان موج دوم انقلاب صنعتی تبدیل شدند و مخترعین و دانشمندان بزرگی را به جهان معرفی کردند؛ افرادی مانند توماس ادیسون(Thomas Edison)، الکساندر گراهام بل(Alexander Graham Bell)، نیکلا تسلا(Nikola Tesla) و بسیاری از نوآوریهای علمی، مانند اتومبیل، دوربین عکاسی، تلفن، لامپ برقی و… .16
همانطور که گفته شد، یکی از هزینههای وابستگی آمریکا به بریتانیا، نفوذ روز افزون کالاهای وارداتی از انگلستان بود. آمریکاییها که بهشدت وابسته به واردات کالاهایی از قبیل منسوجات، فولاد، ماشینآلات، کفش و مواد غذایی از انگلستان بودند، در صدد بر آمدند تا پیشرفت علمی خود را در راستای کاهش وابستگی به واردات قرار دهند. لذا از نوآوریها و اختراع محصولاتی که بتواند آنها را در تولیدات صنعتی خودکفا کند، حمایت میکردند.
نتیجه این حمایتها تولید محصولات فناورانهای چون تلگراف، تلفن و فونوگراف در حوزه ارتباطات، لوکوموتیو بخار، اتومبیل و دوچرخه در حوزه حمل و نقل و چرخ خیاطی، چراغ روشنایی برقی، یخچال و… در حوزه صنعت بود که زمینه شکوفایی و خودکفایی در نیازمندیهای مردم آمریکا شد.17
این تولیدات همچنین بازار صادراتی نیز پیدا کرد و تراز تجاری آمریکا را از حالت منفی به مثبت تبدیل کرد. نمودارهای زیر مثبت شدن تراز تجاری آمریکاییها را در این بازه به خوبی نشان میدهد:
روحیه میهنپرستی مردم آمریکا از سالهای منتهی به انقلاب باعث شده بود تا آنها از تولیدات داخلی خود در برابر واردات کالاهای بریتانیایی محافظت کنند. آنها پیش از اعلام استقلال، با توصیه رهبران خود به کمپین نخریدن کالاهای انگلیسی پیوسته بودند. رهبران انقلاب آمریکا معتقد بودند عدم مصرف کالاهای انگلیسی توسط مردم آمریکا باعث ذخیره پول مورد نیاز برای پرداخت بدهیهای ناشی از تراز تجاری منفی با بریتانیا میشود.18
زنان آمریکایی از پیشگامان این کمپین بودند و با نخریدن البسه، چای، مواد غذایی و سایر محصولات انگلیسی تأثیر مهمی در کاهش وابستگی به واردات از بریتانیا داشتند. آنها با دوختن لباس با پارچههای بیکیفیت موجود در کشور، تولید مواد غذایی در خانه و کاهش مصرف کالاهای لوکس به نقش آفرینی اقتصادی پرداختند.19 این روحیه میهنپرستی بعد از پیروزی انقلاب در اداره کشور توسط رهبران آمریکا نمود یافت و آنان با وضع تعرفه گمرکی بر واردات، امکان ظهور صنایع جدید در کشور را فراهم کردند.20
الکساندر همیلتون، نخستین سیاستمدار در آمریکا بود که سیاستهای حمایتگرایانه را در این کشور تبیین و اجرا کرد. سیاستهای او شباهت بسیاری با سیاستهای والپول در بریتانیا داشت. همیلتون سیاستها و اقدامات متنوع و گوناگونی را در این جهت در پیش گرفت.
اولین اقدام او کنترل هوشمندانه واردات بود. از طرفی، بر کالاهای وارداتی تعرفه اعمال کرد و حتی واردات برخی کالاها را نیز ممنوع کرد؛ اما برای بهرهبرداری از تکنولوژی کالاهای خارجی، واردات برخی کالاهای صنعتی را آزاد گذاشت. همچنین جهت ترغیب به تولید کالاهای پیشرفته، جوایزی برای اختراعات در نظر گرفت.
او برای پیشرفت اقتصادی کشور، صادرات مواد خام اصلی را ممنوع کرد و در مقابل، برای تأمین منابع مالی لازم برای تولید، به شرکتها و کارخانهها یارانه اختصاص داد. همیلتون جهت افزایش صادرات کالاهای باکیفیت و با ارزش افزوده بالا، استانداردها و ضوابطی برای برخورداری از حداقل کیفیت لازم تنظیم نمود، ساختارهای مورد نیاز برای امور مالی را ایجاد کرد و همچنین زیرساختهای لازم برای حملونقل کالا را فراهم نمود. 21
نرخ تعرفههای گمرکی بر واردات کالاهای خارجی یکی از پارامترهای مهم در ارزیابی میزان توجه و اهتمام دولتها به سیاستهای حمایتگرایانه است. نرخ تعرفهها در آمریکا در طول سالهای مختلف، روند پرفراز و نشیبی را طی کرده است.
اولین قانون حمایت از تولید در آمریکا در سال 1789میلادی تصویب شد و همه کالاهای وارداتی به جز برخی استثنائات، شامل تعرفه مستقیم 5 درصدی قرار گرفتند. پس از آن در سال 1792میلادی نیز تعرفه برخی کالاها افزایش بیشتری داشت، اما هنوز با پیشنهادات همیلتون فاصله داشت. طی چند سال بعد از آن، سطح تعرفهها تا حدود 12.5 درصد رسیده بود؛ اما در سال 1812میلادی تمام تعرفهها حدود دو برابر شد و به 25 درصد رسید. تغییر عمده و ناگهانی تعرفهها نیز در سال 1816میلادی رخ داد و با تصویب قانونی، سطح تعرفه تمام تولیدات حدود 35 درصد شد. در ادامه این روند در سال 1820میلادی نرخ تعرفهها به حدود 40 درصد نیز رسید.22
از سال 1833میلادی قانونی در آمریکا تصویب شد، مبنی بر اینکه در دورههای 10 ساله، مقدار تعرفهها کاهش یابد. در سال 1846میلادی طبق قانون برای 51 مورد از کالاهای وارداتی تعرفهای حدود 27 درصد در نظر گرفته شد. نکته حائز اهمیت این است که از سال 1846 تا 1861میلادی، که شاهد کاهش سیاستهای حمایتگرانه در آمریکا هستیم، هیچ گونه مدرکی مبنی بر پیشرفت اقتصاد این کشور در این ایام به چشم نمیخورد. برعکس، اگر به آمار مربوط به تولید ناخالص ملی رجوع کنیم، میبینیم رشد این شاخص در طی سالهای 1840 تا 1860میلادی، که حمایتها تا حدی کاهش پیدا کرده بود، به 1.7 درصد رسید؛ درحالیکه نسبت به رشد 2.1 درصدی این شاخص در بین سالهای 1820 تا 1840میلادی، افت 20 درصدی را نشان میدهد.23
با روی کار آمدن آبراهام لینکلن(Abraham Lincoln) (بین سالهای 1861 ـ 1865میلادی)، که آمریکاییها او را با نام «منجی بزرگ» میشناسند، تعرفهها مجدداً سیر صعودی گرفت و به اوج خودش، یعنی بین 40 تا 50 درصد رسید. این نرخ تعرفهها تا سال 1913میلادی در همین مقدار باقی ماند. پیرو این سیاست لینکلن، آمریکا در این سالها به پیشرفتهای زیادی در تولیدات ملی، خصوصاً در صنایع فولاد، آهن و تجهیزات صنعتی رسید و نرخ رشد تولید ناخالص داخلی(GDP) آن بهشدت افزایش یافت.24
حمایت از تولید داخل نیازمند سرمایهگذاریهای دولتی بود که این مسأله بر هزینههای دولت در جنگ های خارجی افزوده بود. در نتیجه افزایش هزینهها و کسری بودجه دولت، مشکلات متعددی برای اقتصاد ایالات متحده و نارضایتیهایی نیز برای مردم بهوجود آمده بود. شکست خوردن برخی از سرمایهگذاریها و تعطیل شدن برخی کارخانههای دولتی به دلیل عدم توان تولید به صرفه و انبوه نیز مزید بر علت شد تا مخالفان سیاست حمایت از تولید داخل دست به اعتراض بزنند.
ایالتهای جنوبی که در ابتدای انقلاب به امید صنعتی شدن با سیاستهای حمایتی دولت همراهی کرده بودند، حال به دلیل داشتن مزیت نسبی کشاورزی نسبت به ایالات شمالی، به دنبال بازگشت تجارت با انگلیس بودند. آنها میگفتند با فروش محصولات کشاورزیشان به بریتانیا میتوانند کالاهای صنعتی ارزانتر و با کیفیتتر از این کشور وارد کنند. اما ایالتهای شمالی آمریکا که از توان کشاورزی پایینی برخوردار بودند، تنها راه نجات خود را ادامه مسیر انقلاب و حمایت از صنایع داخلی میدیدند.25
تحریک ایالات جنوبی به تجزیه و خودمختاری توسط بریتانیا در این زمینه، ایجاد کنفدراسیون ایالات جنوبی و اعلام جنگ به اتحاد ایالات شمالی را فراهم ساخت و بدین ترتیب جنگ داخلی خونین 4 ساله در آمریکا در سال 1861 آغاز شد. تأمین هزینههای جنگ برای ایالات متحده کار دشواری بود. آنها نخستین بار برای جبران کسری بودجه، پول کاغذی بدون پشتوانه چاپ کردند که حجم نقدینگی را در کشور بهشدت افزایش داد.26 در این سالها روزبهروز قیمت مواد غذایی افزایش مییافت و تورم اوج میگرفت. قیمت کالاها در عرض 4 سال جنگ 2 برابر شده بود.27 نرخ ارز و نسبت قیمت پوند به دلار نیز در این سالها افزایش یافته بود.28
پس از پیروزی ایالات شمالی در جنگ داخلی و حفظ انسجام سیاسی کشور در سال 1875میلادی، کنگره آمریکا دستور داد تا همه پولهای کاغذی را جمع نموده و آنها را با سکههای طلا و نقره جایگزین کنند. همچنین در سال 1900میلادی نیز دولت فدرال تصمیم گرفت برای کنترل میزان عرضه پول، چاپ پول را بر اساس استاندارد میزان ذخایر طلای کشور انجام دهد و پس از مدتی نیز فدرال رزرو آمریکا، برای نظارت بر چاپ پول تأسیس شد. تأسیس مراکز مالی و بازار سهام نیز از دیگر اقدامات ایالات متحده، برای سامان دادن به نظام پولی و تأمین سرمایه مورد نیاز توسعه از طریق جذب نقدینگی موجود در کشور بود.29
در دهههای 1870 و 1880میلادی تولید کالا در ایالات متحده رشد قابل توجهی پیدا کرده بود. افزایش عرضه کالا و نبودن تقاضای کافی برای آن، از قیمت کالاها در کشور کاسته و سود تولیدکنندگان را با چالش مواجه ساخته بود. بدین ترتیب ایالات متحده دچار رکود در تولید شد. لذا به دنبال راهی برای فروش کالاهای تولید شده توسط صنایع افتاد.
در این مرحله ایالات متحده نیز مانند سایر کشورهای استعمارگر، به دنبال تصرف بازار دیگر کشورها افتاد. ابتدا با استفاده از افول قدرت اسپانیا، پرتغال، هلند و انگلستان در قاره آمریکا به سراغ بازار کشورهای آمریکای لاتین مانند مکزیک، کوبا و هاوایی رفت. سپس با تکیه به نیروی دریایی پیشرفته، حوزه نفوذ خود را به شرق آسیا و کشورهای فیلیپین و حتی ژاپن رساند.
همچون بریتانیا، یکی دیگر از ابزارهای آمریکا برای نفوذ به بازارهای جهانی ترویج معاهدات تجارت آزاد بود. آمریکاییها که با پیشرفت صنعتی خود به تولید کالاهای با قیمت پایینتر، کیفیت بالاتر و نوآوری بیشتر دست پیدا کرده بودند، تعرفههای گمرکی خود را در دوره وودرو ویلسون(Woodrow Wilson) پایین آورده و دیگر کشورها را به تجارت بدون تعرفه با خود تشویق میکردند. بدین ترتیب بازار، برای کالاهای آمریکایی فراهم گشت و ایالات متحده در دهه 1890میلادی از حیث میزان تولیدات صنعتی از بریتانیا پیشی گرفت.30
در دهه 1920میلادی و پس از جنگ جهانی اول، به دلیل سهم بالای آمریکا از تجارت جهانی، اکثر معاملات جهان با دلار آمریکا انجام میگرفت و عملاً دلار آمریکا پیشرو در تجارت جهانی بود. اما پس از پیروزی در جنگ جهانی دوم و رسیدن آمریکا به اوج قدرت سیاسی و اقتصادی، کشورهای اروپایی ذخایر طلای خود را به آمریکا سپرده و تصمیم بر تجارت با دلارِ متکی به ذخایر طلا کردند. این معاهده که بهعنوان برتون وودز(Bretton woods) معروف است، در سال 1944میلادی انجام گرفت و بدین ترتیب دلار آمریکا رسماً بهعنوان ارز رایج تجارت جهانی اعلام شد.
وقایع و رویدادها | تاریخ |
به اوج رسیدن محدودیتهای تحمیلی بریتانیا بر مستعمرات خود | سالهای میانی قرن ۱۸ |
آغاز جنگ استقلال آمریکا | ۱۹ آوریل ۱۷۷۵ |
صدور اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا | ۴ ژوئیه ۱۷۷۶ |
امضای قرارداد پاریس و پایان جنگ استقلال آمریکا | ۳ سپتامبر ۱۷۸۳ |
قیام برنامهریزی شده گابریل پروسر(Gabriel’s Rebellion) | ۳۰ آگوست ۱۸۰۰ |
تحریم و فشار اقتصادی بر ایالات متحده در دوره جنگهای ناپلئونی | ۱۸۰۳-۱۸۱۵ |
آغاز جنگ تکامسه | ۱۲ آگوست ۱۸۱۰ |
آغاز جنگ ۱۸۱۲ که یکی از علل آن دستگیری ملوانان آمریکایی و الحاق آنان به نیروی دریایی بریتانیا بود | ۱۸ ژوئن ۱۸۱۲ |
آغاز جنگ کریک | ۲۲ ژوئیه ۱۸۱۳ |
ساخت اولین کشتی با موتور بخار آمریکا | ۱۸۱۴ |
شورش نات ترنر | ۲۱-۲۵ آگوست ۱۸۳۱ |
کمک سیاسی، مالی و تسلیحاتی غیر مستقیم بریتانیا به کنفدراسیون ایالتهای تجزیهطلب جنوبی در جنگ داخلی خونین آمریکا | 1865-1861 |
چاپ فراوان کتاب در آمریکا که معادل سه_چهارم تمام کتابهای منتشر شده در بین سالهای 1637- تا 1800 بود | 1800-1765 |
تأسیس ۲۸ مجله علمی در آمریکا تنها طی ۹ سال | 1805-1786 |
اولین قانون حمایت از تولید در آمریکا و قرارگرفتن تعرفه مستقیم 5 درصدی بر همه کالاهای وارداتی | ۱۷۸۹ |
افزایش تعرفههای وارداتی | ۱۷۹۲ |
رسیدن تعرفههای وارداتی به عدد 12.5 درصد | ۱۸۱۲ |
با تصویب قانونی، سطح تعرفه تمام تولیدات حدود 35 درصد شد | ۱۸۱۶ |
نرخ تعرفهها به حدود 40 درصد نیز رسید | ۱۸۲۰ |
تصویب قانونی مبنی بر اینکه در دورههای 10 ساله، مقدار تعرفهها کاهش یابد | ۱۸۳۳ |
طبق قانون برای 51 مورد از کالاهای وارداتی، تعرفهای حدود 27 درصد در نظر گرفته شد | ۱۸۴۶ |
کاهش سیاستهای حمایتگرانه در آمریکا و کاهش رشد تولید ناخالص ملی | 1860-1840 |
تشکیل فدراکسیون جنوب | ۸ فوریه ۱۸۶۱ |
روی کار آمدن آبراهان لینکون که به منجی بزرگ معروف است + 2 برابر شدن قیمت کالاها به دلیل چاپ پول بدون پشتوانه و جنگ داخلی | 1865-1861 |
آغاز جنگ داخلی آمریکا | ۱۲ آوریل ۱۸۶۱ |
آغاز موج دوم انقلاب صنعتی که آمریکا یکی از پیشتازان آن بود | ۱۸۷۰ |
مثبت شدن تراز تجاری آمریکا به سبب حمایت از نوآوریها و اختراعاتی که آنها را خودکفا میکرد + رشد قابل توجه تولید کالا | 1970-1870 |
جمع کردن پولهای کاغذی و جایگزین کردن آنها را با سکههای طلا و نقره به دستور کنگره | ۱۸۷۵ |
پیشی گرفتن آمریکا از بریتانیا از حیث میزان تولیدات صنعتی | دهه ۱۸۹۰ |
چاپ پول بر اساس استاندارد میزان ذخایر طلای کشور به دستور دولت فدرال آمریکا | ۱۹۰۰ |
تعرفهها مجدداً سیر صعودی گرفت و به اوج خود، یعنی بین 40 تا 50 درصد رسیدن + پیشرفتهای زیادی در تولیدات ملی، خصوصاً در صنایع فولاد، آهن و تجهیزات صنعتی + افزایش نرخ رشد تولید ناخالص داخلی | تا ۱۹۱۳ |
تأسیس فدرال رزرو آمریکا | ۲۳ دسامبر ۱۹۱۳ |
پیشرو بودن دلار در تجارت جهانی به دلیل سهم بالای آمریکا از تجارت جهانی | دهه ۱۹۲۰ |
امضای معاهده برتون وودز و اعلام رسمی دلار بهعنوان ارز رایج تجارت جهانی | ۲۲ ژوئه ۱۹۴۴ |