وضعیت علمی ایران در دوران پهلوی
وضعیت علمی ایران در دوران پهلوی
روند وارونه
در دوران پهلوی، رشد صنعتیِ کشور ما بهدلیل غفلت مسئولان و همچنین علاقۀ شدید محمدرضا پهلوی به ظواهر رشد صنعتی غرب، روند وارونهای را طی کرد؛ بدینگونه که در ابتدا، صنایع تولیدکنندۀ کالاهای مصرفی وارد کشور شدند و صنعت وارداتی را در کشور پایهریزی کردند. پس از آن، بهدنبال ایجاد صنایع زیرساختی (ازجمله فولاد) رفتند و در همین حین، بهفکر ایجاد دانشگاه و تربیت دانشجو نیز افتادند. لذا با توجه به فقدان رشد علم و دانش فنیِ بومی و همچنین عدم رشد زیرساختها، این صنایعِ مصرفی تماماً وارداتی بودند و صنعتی وارداتمحور را در ایران پایهگذاری کردند.
این آفت، یعنی عدم ارتباط و اتصال بین صنایع تولیدکنندۀ کالاهای مصرفی و صنایع زیرساختی و دانشگاه، موجب وابستگی دائم صنعت کشور و عقبماندگی آن نسبتبه رقبای دیگر شد که آثار آن تاکنون نیز در برخی صنایع، مانند خودروسازی، مشهود است.
صنایع زیرساختی که پایه و پیشنیاز این صنایع مصرفی هستند، در کشور ایجاد نشده بودند. ازسوی دیگر، هرکدام از این صنایعْ نیازمندِ تربیتِ نیروی انسانیِ متخصص و دانشِ فنیِ بومیای بود که زیرساخت دانشگاهیِ آن پیش از این باید بهوجود میآمد. همین امر موجب شد که اولاً دولت روزبهروز نیازمندِ واردات مواد اولیۀ بیشتری شود و ثانیاً بهدلیل فقدان نیروی انسانیِ متخصص، حتی در زمینۀ نیروی کار نیز به واردات رو آورَد.
حرکت دانشگاههای کشور در جهت صنعتی شدن مغفول ماند و ایجاد چند دانشگاهِ معدود در این زمینه، پاسخگو و متناسب با این نیاز نبود. در این باره میتوان به دانشگاه گیلان، که برای توسعۀ همکاری پژوهشی و فناوری با آلمان غربی تأسیس شد، اشاره کرد.
این دانشگاه در سال 1356 ش (1977 م) تأسیس شد، در صورتی که از سالها قبل، صنایع مختلفی از کشور آلمان به ایران وارد شده بود1 و ضروری بود که پیش از آن، مؤسسات آموزشی و علمی برای تربیت متخصصان در ایران بهوجود آیند. اگرچه برخی دانشگاهها از سالها پیش از آن تأسیس شده بودند، اما توجه به تاریخ تأسیس برخی دانشگاههای صنعتی در ایران، این غفلت را بهوضوح نمایان میسازد. دانشگاه علم و صنعت ایران در سال 1341 شمسی و صنعتی شریف در سال 1344 شمسی تأسیس شدند.
خاطرات محمدرضا پهلوی درباره کمبودهای علمی و صنعتی
محمدرضا پهلوی در کتاب پاسخ به تاریخ مینویسد:«به کمبود تجهیزات و مواد خام و وسایل ارتباطی، کمبود تکنیسین هم اضافه شده بود. ما بیش از یک میلیون خارجی را بهخدمت گرفته بودیم. قبلاً به بیتوجهی[ای] که به پرورش مهندسان و سرپرستان و مجریان و کارگران ماهر شده بود اشاره کردم، ولی تعداد آنها باز هم کفایت نمیکرد و سرانجامْ واردات، بهرغم همهچیز، بیاندازه زیاد شد و سیر تورمی را موجب گردید که میخواستم به هر قیمتی شده آن را مهار کنم.»2
با وجود تأسیس دانشگاههای متعدد در دوران پهلوی، روند علمی دانشگاههای ما در مرحلۀ اول خود، یعنی آموزشمحوری، متوقف شده بود. سهم کشور از تولید علم در دنیا، در اواخر دورۀ پهلوی، متناسب با نسبت جمعیتیِ ایران و دانشگاههای ایران نبود. توضیح اینکه کشوری که یک درصد جمعیت کل دنیا را داراست، بهطور منطقی باید یک درصد از مقالات دنیا را تولید کند، درحالی که در سال 1979 م (1357 ش)، سهم ایران از تولید علم جهان، حدود یکدهمِ درصد بودهاست. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا اواسط دهۀ 70، توقف در مرحلۀ آموزشمحوری به پایان رسید و رستاخیز علمی کشور در پژوهش و تولید علم آغاز شد.
منابع:
- 1. علی وشمه و سهیلا ترابی فارسانی و ناصر جدیدی، «سیاستهای اقتصادی حکومت پهلوی دوم در زمینۀ صنعت با تأکید بر روابط ایران و آلمان از ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۷ شمسی/ ۱۹۶۱ تا ۱۹۷۸ میلادی»، فصلنامۀ پژوهشهای تاریخی معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان، شمارۀ ۳۵، ۱۳۹۶؛ به نقل از: اسناد وزارت امور خارجه، سند شمارۀ 228
- 2. محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ترجمۀ حسین ابوترابیان، ص ۲۶۶
بدون دیدگاه