اقتصاد آلمان تا اواخر قرن 18میلادی و اوایل قرن 19میلادی تا حد زیادی وابسته به کشاورزی و صادرات مواد خام غذایی بود. 70 تا 75 درصد از جمعیت نیروی کار آلمان در بخش کشاورزی مشغول فعالیت بودند. تجارت آلمانیها در این دوره، در واردات کالاهای صنعتی از بریتانیا در ازای صادرات گندم و پشم خلاصه میشد. افزایش واردات آلمان از بریتانیا در مقایسه با میزان صادرات آن منجر به افزایش ناترازی تجاری بین آلمان و بریتانیا شده و این مسأله هزینههای زیادی برای مردم آلمان به وجود آورده بود. وابستگی اقتصادی آلمانیها منجر به وابستگی سیاسیشان نیز شده بود. آنها مجبور بودند روابط خارجی خود را مبتنی بر منافع بریتانیا تنظیم کنند. این مسأله بارها باعث شده بود آلمان در برابر دیگر کشورهای اروپایی قرار بگیرد.
بهعنوان مثال آلمانیها مجبور شده بودند در جنگهای بریتانیا با اسپانیا و هلند در سال 1701 و 1756میلادی و همچنین در جنگ بریتانیا با فرانسه در سال 1803میلادی شرکت کنند که نتیجه آن اتلاف منابع و از دست دادن نیروی انسانی در جنگهای خونین بود. علاوه بر آن وابستگی به خامفروشی محصولات کشاورزی، حجم تجارت آلمان را محدود ساخته و اقتصاد این کشور را دچار رکود کرده بود. فقر، تنگدستی و سطح پایین قدرت خرید و مصرف اقتصادی رهآورد دیگر این وابستگی غیر قابل تحمل برای مردم آلمان بود. 1و 2
در قرن 18میلادی، فردریک کبیر(Friedrich der Grobe) تلاش کرد تا با تأسیس صنایع دولتی در کالاهای مورد نیاز کشور، اعطای یارانه و مشوقهای مالی در حوزه صنعت و همچنین اعطای امتیازات گسترده به متخصصین صنعتی خارجی برای مهاجرت به این کشور، زمینه صنعتی شدن و کاهش وابستگی به واردات را در کشور آلمان فراهم کند.
این مسأله ادامه داشت تا اینکه در اوایل قرن 19میلادی شخصیت اثرگذار دیگری روی کار آمد و قطار صنعتی شدن آلمان را با سیاستگذاری صحیح روی ریل پیشرفت انداخت. پیتر بیوث(Christian Peter Wilhelm Beuth) در سال 1816میلادی رئیس دپارتمان صنعت و تجارت وزارت اقتصاد آلمان شد. اقدامات اصولی او برای توسعه صنعت در آلمان که بر گرفته از الگوی توسعه بریتانیا بود باعث ایجاد خودکفایی در صنعت آلمان و زمینه ساز ورود آلمان به بازارهای صادراتی جهانی شد.3
در مسیر صعود به قله اقتصادی، رقبای آلمان با تحمیل جنگهای متعدد قصد متوقف ساختن این کشور را داشتند. ابتدا پس از پشت سر گذاشتن اتریش از لحاظ اقتصادی، اتریش در سال 1866میلادی با آلمان وارد جنگ نظامی شد.4 پس از آن نیز وقتی آلمان، فرانسه را از جهت اقتصادی پشت سر گذاشت در سال 1870میلادی با فرانسه وارد جنگ شد. عبور از این بحرانها تنها با پیشرفت نظامی و سرمایهگذاری این کشور بر توسعه نیروی نظامی خود محقق شد. آلمانیها با اخذ مالیات بیشتر برای گسترش نیروی انسانی و همچنین توسعه نوآوریهای تسلیحاتی توانستند نیروی نظامی خود را به کارآمدی لازم برای مقابله با بحران سازیهای رقبای خود برسانند. اختراعاتی همچون مسلسل، در جنگ با فرانسه توانست تلفات نظامی آنان را بهشدت کاهش داده و آنان را به پیروزان جنگ مبدل سازد.5
از اولین اقدامات پیتر بیوث در آلمان تأسیس دارالفنون، مرکز یادگیری مهارتهای فنی و مهندسی بود. او افراد برگزیده این مرکز آموزشی را به بازدید از صنایع بریتانیا و دیگر کشورهای اروپا میفرستاد تا با فناوریهای آنان آشنا شوند و اگر بتوانند سرقت علمی کنند. همچنین تعدادی ماشینآلات روز بریتانیا و دیگر کشورها را به جهت مهندسی معکوس خریداری کرده بود. در این دوره تأسیس مدارس و دانشگاهها و ارتقای بخشی به کیفیت آموزشی به قدری رشد کرده بود که مدارس آلمان را به بالاترین تأثیرگذاری در کیفیت آموزشی رسانده بود. کیفیت مراکز آموزشی آلمان تا انتهای قرن 19میلادی به جایی رسید که 9 هزار دانشجو از آمریکا برای تحصیل به این کشور رفته بودند.6
بدین ترتیب کشور آلمان که در قرن 18 به کشاورزی شناخته میشد در این دوره به نوآوریهای علمی و آموزشی و معرفی اختراعات و اکتشافات جدید شناخته شد. مخترعین و اکتشافکنندگانی مانند رابرت کخ(Robert Koch)، کاشف میکروب، ویلهلم رونتگن(Wilhelm Röntgen)، مخترع دستگاه طبی عکسبرداری ایکسری، کارل فن لینده(Carl von Linde)، مخترع یخچالهای امروزی و صنعتگران معروفی مانند کارل بنز(Karl Benz) و رودولف دیزل(Rudolf Christian Karl Diesel)، ثمره سرمایهگذاری آلمان در حوزه علمی طی یک قرن است.7
یکی از مهمترین نیازمندیهای فناورانه آلمان، صنعت نساجی بود. در این دوره با بومیسازی فناوری بافندگی، تعداد دوکهای بافندگی از 22000 عدد در سال 1800 به 818000 عدد در سال 1840میلادی رسید.8 در حوزه فولاد نیز عقب ماندگی صنعتی آلمان با پیشرفت صنعت فولاد این کشور جبران شد. آلمانیها درحالیکه در حدود سال 1880میلادی کمتر از یک میلیون تن و حدود نصف بریتانیا، تولید فولاد داشتند توانستند تولیدات فولاد خود را در سال 1910میلادی به بیش از 16 میلیون تن یعنی دو و نیم برابر بریتانیا برسانند.9 یکی از بهترین تجربههای آلمان در خودکفایی را میتوان تجربه آنها در ساخت لوکوموتیو داخلی دانست.
آگوست بورزیگ(August Borsig) که یکی از مهارت آموختگان دارالفنون تأسیس شده توسط پیتر بیوث بود در سال 1841میلادی موفق به تأسیس کارخانه لوکوموتیوسازی شد. در این سال همه 20 لوکوموتیو فعال در آلمان، وارداتی بود. اما با پیشرفت صنعت لوکوموتیوسازی در آلمان در سال 1854میلادی، دیگر هیچ لوکوموتیوی از خارج خریداری نشد و 67 عدد از 69 لوکوموتیو فعال در آلمان از کارخانه بورزیگ خریداری شده بود. علاوه بر آن آلمان موفق شد 6 عدد لوکوموتیو به لهستان و 4 عدد نیز به دانمارک صادر کند.10
یکی از مهمترین نیازمندیهای فناورانه آلمان، صنعت نساجی بود. در این دوره با بومیسازی فناوری بافندگی، تعداد دوکهای بافندگی از 22000 عدد در سال 1800 به 818000 عدد در سال 1840میلادی رسید. در حوزه فولاد نیز عقب ماندگی صنعتی آلمان با پیشرفت صنعت فولاد این کشور جبران شد. آلمانیها درحالیکه در حدود سال 1880میلادی کمتر از یک میلیون تن و حدود نصف بریتانیا، تولید فولاد داشتند توانستند تولیدات فولاد خود را در سال 1910میلادی به بیش از 16 میلیون تن یعنی دو و نیم برابر بریتانیا برسانند. یکی از بهترین تجربههای آلمان در خودکفایی را میتوان تجربه آنها در ساخت لوکوموتیو داخلی دانست.
اما حمایت از تولید داخل تنها در تعرفهگذاری برای واردات خلاصه نمیشد. همانطور که گفته شد، یکی از مهمترین حمایتهای دولت از تولید کنندگان داخلی، خرید محصولات آنها بود. چرا که دولت بزرگترین مصرفکننده در کشور بود. خصوصاً در صنایع سنگین مانند لوکوموتیو که نمونه آن در مرحله قبل توضیح داده شد. در سال 1879میلادی بیسمارک(Otto von Bismarck) نخستین صدراعظم آلمان نیز سیاست حمایت از تولیدات و صنایع داخلی را در پیش گرفت و بهطور خاص حمایتها را در دو حوزه کشاورزی و صنایع کلیدی سنگین مانند آهن و فولاد افزایش داد.
این دوره بهعنوان «انقلاب صنعتی دوم» نیز شناخته میشود.12 علاوه بر حمایت دولت از تولید داخل، هر یک از ایالتهای آلمان نیز تلاش میکردند تا در تولید کالاهای مورد نیاز خود تا جای ممکن خودکفا شوند. این مسأله رشد سریعی را در صنعتیشدن آلمان به وجود آورد تا جایی که در آغاز قرن بیستم آلمان از حیث تولیدات صنعتی از بریتانیا پیشی گرفت و به رتبه دوم پس از آمریکا دست یافت.
حمایت از تولید و سرمایهگذاریهای علمی در آلمان نیازمند منابع فراوانی بود که دولت آلمان برای تأمین آن علاوه بر اخذ مالیات مجبور به چاپ پول شد. بهطوری که بین سالهای 1874 تا 1850میلادی و تنها در عرض 3 سال، حجم نقدینگی از حدود 25_30 میلیون تیلر به 53 میلیون تیلر رسید، یعنی رشد 100 درصدی نقدینگی. علاوه بر این دولت آلمان قصد داشت 33 میلیون تیلر بهعنوان تسهیلات برای توسعه صنایع جدید اعطا کند.13 این عرضه پول بدون پشتوانه برای کشور هزینههای تورمی نیز داشت. این مسأله در کنار ناآرامیها و اعتراضات داخلی باعث نوسانات زیادی در اقتصاد آلمان شده بود.
نکته جالب توجه آنجاست که در دهه 1840میلادی که آلمان در مرحله پنجم اقتصادی خود قرار داشت، یعنی وارد مرحله تولید محصولات فناورانه شده بود و دولت در حال سرمایهگذاری برای تولید انبوه آن بود، مشکلات معیشتی ناشی از تورم در این کشور سر به فلک کشیده بود. بهطوری که در گزارشها آمده که طبقات پایینتر اجتماعی به خاطر قیمت بالای سیبزمینی، همه درآمد خود را صرف خرید غذا کرده و هیچ پولی برای خرید چیزهای دیگر حتی لباس نداشتند.
دولت آلمان برای مقابله با این معضل، علاوه بر مداخله در قیمتگذاری محصولات و برخورد با گرانفروشی، به مدیریت نقدینگی روی آورد و در سالهای پس از بحران و در دهه 1860میلادی بانک پروس(Prussia Bank)، بهعنوان بانک مرکزی، انحصار چاپ پول و مدیریت نقدینگی را به دست گرفت. در دهه 1870میلادی نیز واحد پولی جدیدی به نام فرانک ایجاد شد تا ثبات به نظام پولی و مالی کشور بازگردد.15
دستمزد پایینتر و بهرهوری بالاتر نیروی کار در آلمان باعث کاهش قیمت تمامشده کالاهای صنعتی شده بود. این مسأله به کالاهای تولید آلمان قدرت رقابت با کالاهای بریتانیایی در بازارهای جهانی را میداد. علاوه بر این تولید دانشبنیان در حوزه صنایع شیمیایی و برقی، محصولات جدیدی از آلمان برای بازارهای جهانی به ارمغان آورده بود.
این مسأله باعث شد تا کالاهای تولید آلمان حتی در خود بریتانیا نیز به فروش بالایی برسد. تا سال 1914 کالاهای ساخت آلمان چنان بازار بریتانیا را تصرف کرده بود که به قول کلایو تربیلکاک(clive Trebilcock) مورخ معاصر بریتانیایی، مردم بریتانیا کالاهایی که عبارت ساخت آلمان بر روی آنها درج شده بود را به اندازه کشتیهای جنگی آلمان در جنگ جهانی اول، که به بریتانیا حمله کرده بودند، بدشگون و نحس میدانستند.16
با گسترش بازارهای صادراتی، آلمان فرصت رشد تولیدات خود را پیدا کرد. بهطوریکه بین سالهای 1890 تا 1913میلادی، میزان صادرات کشور آلمان 3 برابر شد و سهم آلمان از تولیدات صنعتی دنیا به ۱۴.۶ درصد رسید. این میزان حتی از بریتانیا با سهم 13.6 درصد نیز بالاتر بود.17
در سال 1913میلادی صادرات فولاد ایالات متحده و آلمان بر کل بازار فولاد سیطره پیدا کرد. در سال 1914میلادی تولید فولاد توسط آلمان به 17.6 میلیون تن رسید که این میزان از مجموع تولید فولاد بریتانیا، فرانسه و روسیه بیشتر بود.18 بالا رفتن سهم آلمان از تجارت جهانی باعث ارزشمند شدن و تبدیل شدن واحد پولی این کشور، یعنی مارک(Mark)، به یکی از واحدهای پولی ذخیره جهان گردید.
وقایع و پدیدهها | تاریخ |
مشارکت آلمان در جنگ بریتانیا و اسپانیا بهعلت تنظیم روابط خارجه این کشور مبتنی بر منافع بریتانیا | ۱۷۰۱ |
پادشاهی فردریک کبیر | ۱۷۷۲-۱۷۴۰ |
مشارکت آلمان در جنگ بریتانیا و هلند بهعلت تنظیم روابط خارجه این کشور مبتنی بر منافع بریتانیا | ۱۷۵۶ |
مشارکت آلمان در جنگ بریتانیا و فرانسه بهعلت تنظیم روابطی خارجه این کشور مبتنی بر منافع بریتانیا | ۱۸۰۳ |
وابستگی اقتصادی به کشاورزی و صادرات مواد خام غذایی + افزایش واردات از بریتانیا و افزایش ناترازی تجاری بین دو کشور | تا اواخر قرن ۱۸ و اوایل قرن ۱۹ |
ریاست پیتر بیوث بر دپارتمان صنعت و تجارت وزارت اقتصاد | ۱۸۱۶ |
جنگ آلمان و اتریش | ۱۴ ژوئن – ۲۲ ژوئیه ۱۸۶۶ |
جنگ آلمان و فرانسه | ۱۹ ژوئیه ۱۸۷۰ – ۲۸ ژانویه ۱۸۷۱ |
تأسیس دارالفنون توسط بیوث | ۱۸۲۱ |
تأسیس کارخانه ماشینسازی آگوست بورزیگ با تمرکز بر لوکوموتیو | ۲۲ ژوئیه ۱۸۳۷ |
با بومیسازی فناوری بافندگی، تعداد دوکهای بافندگی در این سال به ۸۱۸۰۰۰ رسید و در یک بازه چهل ساله، رشد ۷۹۶۰۰۰ عددی داشت | ۱۸۴۰ |
رشد ۱۰۰ درصد نقدینگی | ۱۸۴۷-۱۸۵۰ |
خودکفایی در تولید لوکوموتیو و صادرات این محصول به لهستان و دانمارک | ۱۸۵۴ |
انحصاری شدن چاپ پول و مدیریت نقدینگی توسط بانک پروس، بهعنوان بانک مرکزی | دهه ۱۸۶۰ |
ایجاد واحد پولی جدیدی به نام به منظور برگرداندن ثبات به نظام پولی و مالی آلمان | دهه ۱۸۷۰ |
اختراع یخچالهای امروزی توسط کارل فن لینده | ۱۸۷۶ |
پیش گرفتن سیاست حمایت از تولیدات و صنایع داخلی، بهطور خاص در دو حوزه کشاورزی و صنایع کلیدی سنگین مانند آهن و فولاد، توسطمیلادی بیسمارک، نخستین صدر اعظم آلمان. این دوره بهعنوان «انقلاب صنعتی دوم» نیز شناخته میشود | ۱۸۷۹ |
کشف میکروب سل توسط رابرت کخ | ۲۴ مارس ۱۸۸۲ |
3 برابر شدن صادرات آلمان و پیشی گرفتن این کشور از بریتانیا در سهم تولیدات صنعتی دنیا | ۱۹۱۳-۱۸۹۰ |
چاپ مقاله ویلیهیلم رونتگن کاشف ایکس ری، با عنوان «نوع جدیدی از ریها» | ۲۸ دسامبر ۱۸۹۵ |
شناخته شدن آلمان بهعنوان کشوری با نوآوریهای علمی و آموزشی و معرفی اختراعات و اکتشافات جدید | انتهای قرن ۱۹ |
با پیشرفت صنعت فولاد، تولید فولاد در این سال به بیش از ۱۶ میلیون تن رسید و در یک بازه حدودا سی ساله، رشد بیش از ۱۵ میلیون تنی داشت. | ۱۹۱۰ |
سیطره صادرات فولاد ایالات متحده و آلمان بر کل بازار فولاد | ۱۹۱۳ |
بیشتر بودن تولید فولاد آلمان در این سال از مجموع تولید فولاد بریتانیا، فرانسه و روسیه + تبدیل شدن واحد پولی آلمان، مارک، به یکی از واحدهای پولی ذخیره جهان | ۱۹۱۴ |
پیشی گرفتن از بریتانیا از حیث تولیدات صنعتی | ابتدای قرن ۲۰ |
1. Milward, Alan s. and S. B., Saul, The Economic Development of Continental Europe 1780-1870, New York: Routledge Revivals, 2011
2. Taylor, A.J.P.,Bismarck: The Man and the Statesman, New York: Cosimo Classics, 1967.
3. Schroter, Alfred and Walter, Becker, German Mechanical- Industry in the Industrialist Revolution, Berlin: Institute for Economic History at the College of Economics, 1962.
4. Becker, Sascha O., Erik, hornung and Ludger, Woessmann, »American Economic Association«, American Economic Journal: Macroeconomics, July 2011, pp.92-126.
5. Kalbach, Van, German Empire historical scientific displays and the formation of the history of science discipline, Elsevier, 2020.
6. Chang, Ha-joon, Kicking Away the Ladder: Development strategy in historical perspective, London: Wimbledon publishing company, 2002.
7. Tilly, Richard H., Michael, Kopsidis, From Old Regime to Industrial State; A history of german industrialization from the eighteen century to world war I, London: The university of Chicago, 2020.
8. Postan, M.M., D.C., Colema and Peter, Mathias, The cambridge economic history, London: Cambridge university press, 2008.
9. Cipolla, carlo M., The Fontana Economic History of Europe; the industrial revolution, London: Collins Clear-type press, 1973.
10. Cipolla, carlo M., The Fontana Economic History of Europe; the emergence of industrial societies-1, London: Collins Clear-type press, 1973.
11. Henderson, w.o., The industrial revolution on the continent(Germany, France, Russia)1800-1914, London: Frank cass & co. LTD, 1961.
12. Trebilcock, Clive, The industrialization of the continental powers 1780-1914, New York: Routledge, 2013.
13. Blackbourn, David, The Long Nineteenth Century; A History of Germany, 1780-1918, New York: Oxford University Press,1997
14. Zussman, Asaf,» The Rise of German Protectionism in A Macroeconomic Perspective, SIEPR, January 2002, number 01-19,pp 1-40.