تاریخچه صعود بریتانیا

انگلستان تا ابتدای قرن 14 توانایی تولید هیچ کالایی را نداشت.1 معیشت مردم این کشور از طریق فروش پشم گوسفندان به دلال‌ها و خرید کالاهای خارجی تأمین می‌شد. آنها حتی توان تبدیل پشم خام گوسفندان را به پارچه و لباس برای خود نداشتند و فقط از لباس خارجی استفاده می‌کردند. در قرن ۱۳ و ۱۴میلادی به دلیل بالا رفتن قیمت پشم خام انگلیس در بازار اروپا و تقاضای بالا نسبت به آن، تجارت پشم در این کشور رونق گرفت.2

هلندی‌ها و ایتالیایی‌ها که صنعت نساجی داشتند، حاضر بودند مبالغ بالایی را برای پشم گوسفندان انگلیسی بپردازند و تجار انگلیسی از این محل سود خوبی به دست می‌آوردند. در زمان ادوارد اول، مالیات‌هایی از طرف دولت برای درآمدزایی از تجارت پشم اعمال شد؛ اما در زمان حاکمیت ادوارد سوم در اوایل قرن ۱۴، دولت انگلستان تصمیم گرفت تا برای کسب درآمد از تجارت پشم خود به این بازار ورود کند. با این تصمیم ادوارد سوم، مردم یا مجبور بودند پشم گوسفندان خود را به دولت بفروشند تا دولت از محل صادرات آن درآمد کسب کند، یا اگر خودشان خواستند پشم خود را در خارج از کشور به فروش برسانند، می‌بایست حتماً از دولت مجوز دریافت کرده و مبالغ بالایی را نیز به‌عنوان عوارض صادراتی به دولت انگلستان بپردازند.

فروش پشم در بریتانیا قرن 14
فروش پشم در بریتانیا قرن 14

این تصمیم باعث ایجاد درآمد بالایی برای پادشاهی انگلستان شد. اما مسأله به اینجا ختم نشد؛ وابستگی دولت انگلستان به تجارت پشم خام روزبه‌روز افزایش می‌یافت، تا جایی که 63% از کل درآمد دولت پادشاهی به صادرات پشم وابسته بود. از پشم گوسفندان، که «جواهر قلمرو پادشاهی» لقب گرفته بود، به‌شدت محافظت می‌شد. تا پیش از این، ادوارد اول دستور داده بود که تمام گرگ‌های انگلستان را برای محافظت از گوسفندان بکشند و به شکارچیان گرگ، هدایا و القاب ارزشمند می‌دادند. اما اکنون نه‌تنها می‌بایست از گوسفندان موجود محافظت شود، بلکه باید مزارع پرورش گوسفند تا جای ممکن توسعه می‌یافت تا پشم بیش‌تری تولید شود. لذا دولت انگلستان اقدامی را تحت عنوان «حصارکشی» گسترش داد تا زمین‌های کشاورزی را به دام‌پروری تغییر کاربری دهد.3

این اقدام، تولید گوسفندان را افزایش داد؛ اما بسیاری از دهقانان خرد را بی‌کار کرد و سبب ناآرامی‌ها و اعتراضات متعددی در سرتاسر انگلستان شد که البته غالباً با سرکوب مواجه می‌شد. وضعیت آن روز انگلستان دقیقاً مشابه وضعیت خام‌فروشان نفت امروزی بود؛ دولتی با درآمد بالا از محل خام‌فروشی و مردمی که هرچه به تجارت پشم و دولت نزدیک‌تر باشند، زندگی بهتر و هرچه دورتر باشند، فقر و فلاکت بیش‌تری را تجربه می‌کردند.4

این مسئله، آسیب‌پذیری اقتصاد انگلستان را نسبت به نوسانات تجارت پشم خام افزایش داده بود. عوامل متعددی باعث ناپایداری در بازار صادراتی پشم خام می‌شد که مهم‌ترین آن جنگ‌های خارجی بود. در قرن ۱۴ و ۱۵میلادی انگلستان وارد جنگ ۱۰۰ ساله با فرانسه شده بود. کشورهای دیگر اروپا نیز از طرف فرانسه و اسپانیا درگیر جنگ شده بودند.

ناامنی مسیرهای دریایی و هم‌چنین مصادره کشتی‌های انگلیسی توسط فرانسوی‌ها، تجارت انگلیسی‌ها را با چالش جدی مواجه کرده بود. دولت انگلیس هم که برای تأمین هزینه‌های جنگ با مشکل مواجه شده بود، مالیات بر صادرات پشم خام را افزایش داد. این کار منجر به کاهش سود تجار پشم خام شد. این مسائل دست به دست هم داد تا تجار نتوانند منابع لازم برای واردات البسه خارجی را تأمین کنند؛ به همین خاطر واردات منسوجات به‌شدت کاهش یافت، منسوجات خارجی کمیاب و گران شد و از طرف دیگر پشم خام نیز فروش نمی‌رفت و در کشور نیز به‌علت نداشتن متقاضی به‌سرعت ارزان شد. این مشکلات زندگی مردم انگلستان را دچار مصائب متعددی کرد و اعتراضات مردم نسبت به گرانی و تورم اوج گرفت. 5 و 6

1. انقلاب برای استقلال

از اولین اقداماتی که ادوارد سوم برای مقابله با وضعیت نابسامان به‌وجود‌آمده انجام داد، تبدیل تهدید به فرصت بود. پشم ارزان و لباس گران شده بود. اگر راهی برای تولید لباس در داخل کشور پیدا می‌شد، می‌توانستند از این بحران عبور کنند. ادوارد سوم و پادشاهان بعد از او با پناهندگی دادن به بافندگان و متخصصین نساجی کشورهای سفلی، که به‌علت حملات کشور فرانسه تمایل به مهاجرت از کشورهایشان داشتند، زمینه انتقال فناوری نساجی را به انگلستان فراهم کردند.7

ادوارد سوم
ادوارد سوم

ادوارد سوم

بدین ترتیب انگلیسی‌ها توانستند با تبدیل پشم خام گوسفندان خود به پارچه، البسه مورد نیاز خود را تأمین کنند. این امر در دوره حکومت هنری هفتم به اوج خود رسید، تا جایی که هنری هفتم دستور داد دیگر هیچ پشم خامی از کشور بیرون نرود. همه تولیدات پشم خام توسط بافندگان داخلی به منسوجات تبدیل می‌شد.

هنری هفتم شهرک‌هایی را در اختیار بافندگان پناهنده خارجی قرار داد تا کارگاه‌های خود را در آنجا تأسیس کنند. شهرهای جدید ایجاد شده که قطب تولید منسوجات در انگلیس بودند، به ثروتمندترین شهرهای این کشور تبدیل شده و حتی صادرات پارچه انگلیسی به دیگر کشورهای اروپایی را به میزان قابل توجهی افزایش دادند.8

در آغاز قرن ۱۶میلادی، این ملکه الیزابت اول بود که با گسترش تجارت دریایی، درآمد انگلیس از صادرات منسوجات را به اوج خود رساند و ثروت فراوانی را برای انگلستان به ارمغان آورد.۹ دنیل دفو(Daniel Defoe)، مورخ انگلیسی و رمان‌نویس معروف، در کتاب خود تحت عنوان «برنامه‌ای برای تجارت انگلیسی» چنین می‌گوید:

«هنری هفتم چشمان انگلیسی‌ها را به روی موهبت ثروت گشود و آنها را در مسیر تولید آن قرار داد و بعد از تقریباً هزار سال جهالت، آنان را به مردمی پرکار و پرتلاش تبدیل کرد. تا جایی‌که لباس تنشان را، که تا آن زمان از بیگانه خریداری می‌شد، از خودشان خریدند. ملکه الیزابت نیز به آنان راه پیدا کردن بازار برای فروش تولیداتشان را نشان داد. او به روی آنان دریچه‌های تجارت را گشود و تجارت نیز دریچه‌های ثروت را. در یک کلمه او از آنان ملتی تاجر ساخت و تجارت از آنان ملتی ثروتمند».10

2. تقویت نظامی و عبور از بحران‌ها

رسیدن به خودکفایی در تولید منسوجات و درآمدزایی از صادرات آن‌ها برای انگلیسی‌ها به سادگی به دست نیامد. تأمین نیروی انسانی متخصص از کشورهای سفلی و تجارت با آنها با توجه به حملات پیاپی فرانسه به هر دو طرف آنها امری پرهزینه بود. انگلستان با تقویت و توسعه نیروی دریایی خود و صرف هزینه‌های قابل توجه نظامی در شرایطی که کشور با مشکلات عدیده اقتصادی روبه‌رو بود، توانست مسیر انتقال دانش و تجارت را برای خود هموار سازد.

پیشرفت نظامی بریتانیا به‌قدری بود که آنها توانستند در قرن ۱۶میلادی امپراتوری اسپانیا را نیز شکست دهند. البته بحران‌های به‌وجود‌آمده در مسیر استقلال اقتصادی بریتانیا صرفاً توسط دشمنان ایجاد نشده بود. قحطی بزرگ دهه 1۳۱۰میلادی و همه‌گیری طاعون در دهه 1۳۵۰میلادی جمعیت این کشور را به نصف رسانده بود.11

مدیریت‌های نادرست و اجرای مستبدانه سیاست‌های اقتصادی، مانند اقدام به حصارکشی نیز زمینه نارضایتی‌های گسترده و اعتراضات دهقانی را ایجاد کرده بود. دهقانان چندین بار در طول قرن ۱۵ و ۱۶میلادی و هم‌چنین قرن‌های پس از آن دست به شورش زده بودند.12 هرچند درآمد دولت از محل تجارت محصولات پشمی افزایش یافته بود؛ اما فقر و نابرابری نه‌تنها از بین نرفته، بلکه حتی با اجرای سیاست‌های سرمایه‌داری ثروت‌اندوزانه نخبگان وابسته به دربار تشدید نیز شده بود.13

بر همه این‌ها بایستی تورم ناشی از عرضه پول بدون پشتوانه توسط امپراتوری هابسبورگ اسپانیا را نیز اضافه کرد. سرازیر کردن سکه‌های نقره به‌دست‌آمده از معادن مستعمرات در آمریکای لاتین به اروپا برای جبران بدهی‌های اسپانیا، عرضه پول را در این قاره افزایش، قدرت خرید و ارزش پول را کاهش و قیمت کالاها را نیز افزایش داده بود. این پدیده که به «انقلاب قیمتی(Price revolution)» در اروپا مشهور است، مشکلات تورمی را نیز در این دوره برای انگلستان به وجود آورده بود.14

3. پیشرفت علمی و پر کردن شکاف فناورانه

پادشاهان انگلستان به خوبی دریافته بودند که عقب‌ماندگی علمی و فناوری چه خسارت‌های جبران‌ناپذیری را می‌تواند بر اقتصاد و جامعه این کشور وارد سازد. هم‌چنین فواید و ثمرات دارا بودن فناوری و دانش تولید را هم در تجارت تولیدات نساجی و هم در پیروزی‌های نظامی وابسته به ساخت تسلیحات نوآورانه و جدید، با عمق وجود لمس کرده بودند.

بنابراین تصمیم گرفتند برای توسعه بیش‌تر منافع انگلستان در سطح ملی، منطقه‌ای و جهانی بخش مهمی از ثروت به‌دست‌آمده از تجارت خود را به گسترش آموزش عمومی و حمایت از نوآوری‌ها و اختراعات اختصاص دهند. این اقدام برای غلبه بر هلند پیشرفته آن روز، که در قرن ۱۷میلادی به قدرت برتر نظامی در جهان تبدیل شده و بر راه‌های تجارت دریایی اروپا تسلط پیدا کرده بود، امری لازم بود. انگلیسی‌ها که طعم شیرین و پرسود تجارت را چشیده بودند و ثروت فراوان هلند را می‌دیدند که با تسلط به تجارت جهانی به‌دست‌آمده بود، سودای جانشینی هلند و شکست آن را در سر می‌پروراندند.15

نیکلاس کوپرنیک
نیکلاس کوپرنیک

نیکلاس کوپرنیک

رابرت بویل
رابرت بویل

رابرت بویل

ایزاک نیوتون
ایزاک نیوتون

ایزاک نیوتون

فرانسیس بیکن
فرانسیس بیکن

فرانسیس بیکن

در قرن ۱۶ و ۱۷میلادی پیشرفت‌های مهم علمی در انگلستان اتفاق افتاد و این کشور نوآوری‌ها و نوآوران برجسته‌ای را به جهان معرفی کرد. اسحاق نیوتون، نیکلاس کوپرنیک، رابرت بویل و فرانسیس بیکن(Isaac Newton, Nicolaus Copernicus, Robert Boyle and Francis Bacon) از مهم‌ترین دانشمندان انگلیسی هستند، که نوآوری‌های علمی‌شان زمینه بسیاری از اختراعات قرن ۱۸میلادی را فراهم کرد و به انقلاب صنعتی در بریتانیا منجر شد. البته حمایت‌های دولت بریتانیا از نوآوران علمی تنها دستاورد اقتصادی برای دولت به همراه نداشت، بلکه دستاوردهای سیاسی نیز برای آن رقم زد.

بسیاری از دانشمندان انگلیسی در اثر حمایت‌های دولتی، به حامیان پادشاهی تبدیل گشته و به دربار پادشاهی مشاوره نیز می‌دادند. به‌عنوان مثال، فرانسیس بیکن از مهم‌ترین حامیان ملکه الیزابت اول بود. او به درستی اهمیت پیشرفت علمی را در کسب برتری سیاسی و اقتصادی در جهان دریافته بود و می‌گفت: «دانش قدرت است».16

سهم بریتانیا، هلند و فرانسه از اختراعات مهم دنیا (سمت راست) و میزان اختراعات مهم این سه کشور، به ازای هر میلیون نفر جمعیت
سهم بریتانیا، هلند و فرانسه از اختراعات مهم دنیا (سمت راست) و میزان اختراعات مهم این سه کشور، به ازای هر میلیون نفر جمعیت

سهم بریتانیا، هلند و فرانسه از اختراعات مهم دنیا (سمت راست) و میزان اختراعات مهم این سه کشور، به ازای هر میلیون نفر جمعیت(سمت چپ)

4. تولید محصول فناورانه و انقلاب صنعتی

جمعیت تحصیل‌کرده، همراه با فرهنگ، نوآوری، اختراع و در دسترس بودن سرمایه برای حمایت مالی از ایده‌های جدید، موج بزرگی از رقابت و شکوفایی را در انگلستان به وجود آورد؛ به‌خصوص ایده‌های نوآورانه در جهت استفاده از ماشین به جای انسان و بالا بردن ظرفیت تولید و بهره‌وری. مواهب طبیعی انگلستان از جمله معادن آهن و زغال سنگ نیز کمک بزرگی در ایجاد این تحول اقتصادی کرد که از این تحول با نام موج اول انقلاب صنعتی یاد می‌کنند.17

این تغییرات از نظر ژئوپولیتیکی نقاط قوتی به بریتانیا بخشید که باعث شد آنها از هلندی‌ها که به‌عنوان قدرت اقتصادی و مالی برجسته در اروپا محسوب می‌شدند، در حدود سال ۱۷۵۰میلادی پیشی بگیرند. این موضوع، ۳۰ سال قبل از اینکه انگلستان، هلند را در نبرد نظامی شکست دهد و رسماً به امپراتوری پیشرو جهانی تبدیل شود، اتفاق افتاد. تحول در بهره‌وری نیروی انسانی با کشاورزی آغاز شد.

پیشرفت بریتانیا و پیشی گرفتن از هلند

اختراعات کشاورزی باعث کاهش شدید نیروی کار در بخش کشاورزی و نیل آن به بخش نوپای صنعت شد. هم‌چنین تولید غذا را فراوان‌تر و ارزان‌تر کرد که به افزایش جمعیت منجر شد. بدین ترتیب جمعیت از روستاها به شهرها هجوم آوردند و این موضوع نیز انتفاع بالایی را برای رشد بخش صنعت رقم زد. فهرست زیر حس بهتری نسبت به زمان و سرعت نوآوری‌ها و اختراعات در بریتانیا منتقل می‌کند:
1712: موتور بخار اختراع شد.
1719: کارخانه ابریشم تأسیس شد.
1733: دستگاه بافندگی اولیه اختراع شد.
1764: دستگاه بافندگی چنددوکی اختراع شد.
1765: کندانسور جداگانه برای موتور بخار اختراع شد.
1769: از قدرت هیدرولیک، در بافندگی ماشین استفاده شد و هم‌چنین موتور بخار ارتقا یافت.
1785: ماشین بافندگی قدرت اختراع شد. فرآوری آهن توسعه یافت.
1801: لوکوموتیو روی چرخ با موتور بخار اختراع شد.
1825: ساخت راه‌آهن در خط منچستر به لیورپول آغاز شد.18

5. حمایت از تولید داخلی

بدون شک پیشرفت صنعتی و اقتصادی بریتانیا بدون حمایت دولت این کشور از تولیدات داخلی محقق نمی‌شد. دولت بریتانیا در بازه‌های زمانی طولانی در تحقیق و توسعه صنایع مختلف از جمله نساجی، کشاورزی، نظامی و حمل و نقل سرمایه‌گذاری کرد. ضمانت خرید محصولات تولید داخل را برای حفظ حجم تولید آن فراهم کرد. اما این حمایت از تولید در تاریخ بریتانیا همواره به یک شکل انجام نگرفت.

تا قرن ۱۸میلادی کالایی که باید از آن حمایت می‌شد، محصولات نساجی بود. محصولات نساجی رقیب خارجی داشتند و اگر تعرفه گمرکی دولت بریتانیا بر پارچه و البسه خارجی افزایش نمی‌یافت، شاید هیچگاه کارگاه‌های نساجی این کشور امکان تداوم حیات نمی‌یافتند.

در واقع تا قرن ۱۸ دولت انگلیس با گران کردن کالای خارجی و هم‌چنین ارزان کردن هزینه‌های تولید مثل اعطای مزایای صادراتی، از کالای تولید داخل محافظت کرد. اما با پایان قرن ۱۸میلادی و آغاز قرن 19میلادی، در نتیجه انقلاب صنعتی، کالاهایی در بریتانیا تولید می‌شد که یا مشابه خارجی نداشت و یا به دلیل مکانیزه و ارزان شدن تولید در این کشور، کالاهای خارجی امکان رقابت قیمتی با تولیدات انگلیسی نداشتند.19 حال این کشورهای دیگر بودند که می‌خواستند با اعمال تعرفه گمرکی و گران کردن واردات کالاهای ساخت بریتانیا، از تولیدات کشور خود محافظت کنند.

در این شرایط بریتانیا از دو طریق مانع تعرفه‌گذاری گمرکی دیگر کشورها بر کالاهای ساخت این کشور می‌شد:
1) معاهدات تجارت آزاد
2) معاهدات نابرابر
این دو نوع معاهدات در مرحله هفتم صعود انگلستان به قله ثروت دنیا، یعنی صادرات‌محوری، توضیح داده خواهد شد. اما اکنون به نوع اول حمایت دولت بریتانیا از تولیدات داخلی به خصوص در قرن ۱۸ پرداخته می‌شود.

‌‌‌‌سیاست‌های حمایتی والپول

در سال 1721میلادی رابرت والپول، نخست‌وزیر نخست انگلیس در دوران سلطنت جورج اول (1714ـ1727میلادی)، اصلاحاتی اساسی در اقتصاد انگلیس به وجود آورد که حاکی از تمرکز جدی بر صنایع انگلیس و ‌‌‌‌سیاست‌های تجاری بود.20 والپول حمایت از صنایع تولیدی بریتانیا در برابر رقبای خارجی، برخورداری آنها از یارانه و ترغیب به صدور کالا را سیاست مستقر و اصلی اقتصادی و تجاری بریتانیا قرار دارد. این ‌‌‌‌سیاست‌ها با هدف ارتقای صنایع تولیدی صورت گرفت. والپول متن یکی از سخنرانی‌های پادشاه را چنین نوشت:
«بدیهی است که هیچ چیز مانند صادرات کالاهای تولیدی و واردات مواد اولیه خارجی، به ارتقای رفاه عمومی کمک نمی‌کند.»21

رابرت والپول
رابرت والپول

رابرت والپول

‌‌‌‌قانون سال ۱۷۲۱میلادی و تغییرات سیاستی در پی آن، مشتمل بر 6 محور اصلی ‌‌می‌شد:
ـ تعرفه واردات مواد خامی که در صنایع داخلی مورد استفاده قرار می‌گرفتند، کاهش یافت.
ـ بخشی از تعرفه مواد خام وارداتی که در تولید محصولات داخلیِ صادراتی به کار می‌رفتند، به صادرکنندگان بازمی‌گشت.
ـ پرداخت عوارض برای صادراتِ اکثر محصولات برداشته شد.
ـ تعرفه واردات محصولات خارجی به‌طور چشم‌گیری افزایش یافت.
ـ نه‌تنها یارانه‌های صادراتی جدیدی برای برخی کالاها مانند محصولات ابریشمی و باروت در نظر گرفته شد، بلکه یارانه‌های صادراتی ماقبل این هم افزایش یافت.
ـ دولت نظارت‌هایی را بر کیفیت کالاهای تولید داخل اعمال کرد تا به اعتبار کالاهای انگلیس در خارج از کشور لطمه نخورد.22

‌‌‌‌نوریس آرتور بریسکو، اقتصاددان بریتانیایی، در کتاب ‌‌‌‌سیاست‌های اقتصادی رابرت والپول در یک جمع‌بندی درباره این ‌‌‌‌سیاست‌ها می‌نویسد:
«طی این ‌‌‌‌سیاست‌ها، می‌بایست تولیدکنندگان انگلیسی از گزند رقابت با محصولات خارجی در داخل کشور مورد حمایت قرار گیرند؛ در صادراتِ رایگانِ محصولات تمام‌شده خود امنیت داشته باشند و در جاهایی که امکان دارد، با اعطاهای دولتی و مجوزهای خاص مورد تشویق قرار گیرند.» 23

‌‌‌‌‌‌‌‌سیاست‌های حمایت‌گرایانه والپول به مدت یک قرن ادامه یافت و به صنایع تولیدی بریتانیا کمک کرد که منجر شد به رقبای خود در قاره اروپا رسیده، در نهایت حتی از آنها پیشی بگیرند. بریتانیا تا نیمه قرن نوزدهم، کشوری شدیداً حمایت‌گرا باقی ماند.

‌‌‌‌‌‌‌‌در سال ۱۸۲۰میلادی متوسط تعرفه تجاری بریتانیا برای واردات محصولات ساخته‌شده، ۴۵ تا ۵۵ درصد بود. این رقم را باید با مقادیر ۶ تا ۸ درصد در کشورهای بلژیک و هلند، ۸ تا ۱۲ درصد در آلمان و سوئیس و حدود ۲۰ درصد در فرانسه مقایسه کرد.24 با وجود این، سلاحِ زرادخانه سیاست تجاری بریتانیا علیه دیگر کشورها تنها به تعرفه گمرکی محدود نمی‌شد.

‌‌‌‌‌‌‌‌بریتانیا برای جلوگیری از ایجاد فعالیت‌های تولیدی پیشرفته در دیگر کشورها، آن‌جا که مطابق منافع خود نبود، بدون ذره‌ای تردید ممنوعیت‌های جدی اعمال می‌کرد. برای مثال، والپول ساخت کارخانه‌های تولید و بُرش ورق‌های فولادی را در آمریکا، که آن زمان مستعمره بریتانیا بود، ممنوع اعلام کرد.

‌‌‌‌‌‌‌‌بریتانیا هم‌چنین مستعمراتش را از صادرات محصولاتی که در داخل یا خارج با محصولات خودش رقابت می‌کردند، منع می‌کرد؛ از جمله، واردات پارچه نخی از هندوستان که در آن زمان کیفیتی برتر از پارچه‌های نخی بریتانیایی داشت، ممنوع شد. هم‌چنین در سال 1799میلادی با تصویب قانون پشم، صادرات پارچه پشمی از مستعمرات خود به سایر کشورها را ممنوع کرد و به این ترتیب، صنایع تولید محصولات پشمینه ایرلند را نابود و این صنعت را در آمریکا در نطفه خفه کرد.

‌‌‌‌‌‌‌‌اقدام دیگر بریتانیا این بود که با اعمال ‌‌‌‌سیاست‌هایی، تولید کالاهای ابتدایی در مستعمرات را ترغیب می‌کرد. والپول برای صادرات مواد خام مستعمرات بریتانیا در آمریکا نظیر کنف، چوب و الوار، یارانه صادراتی ‌تأمین و در بریتانیا نیز مالیات بر واردات این اقلام را لغو کرد تا بدین‌ وسیله اطمینان حاصل کند که مستعمره‌نشینان بر تولید کالاهای ابتدایی تمرکز کرده و هرگز رقیب تولیدکنندگان بریتانیایی نخواهند شد. بنابراین والپول آنها را وامی‌داشت تا صنایع پرسود و با فناوری پیشرفته را در دست بریتانیایی‌ها باقی گذارند و این خود موجب بهره‌مندی بیش‌تر بریتانیا از مزایای توسعه صنعتی می‌گردید.25

‌‌‌‌‌‌‌‌بریسکو این جنبه از سیاست والپول را چنین یاد می‌کند:
«در آن دوره، مقررات بازرگانی و صنعتی طوری وضع ‌‌می‌شد که کشورهای مستعمره را به تولید مواد خام مورد نیاز صنایع انگلستان محدود کند. هم‌چنین آنها را از ساخت هر کالایی که به هر نحو می‌توانست با کشور مادر رقابت کند، دل‌سرد نموده و در مقابل، بازارهایشان را در انحصار تجار و تولیدکنندگان انگلیسی درآورد.»26

6. مدیریت نقدینگی و اصلاح ساختارها

همان‌طور که گفته شد، حرکت کشور انگلستان در مسیر استقلال اقتصادی و خودکفایی از قرن ۱۴میلادی آغاز شد و تا انقلاب صنعتی در قرن ۱۸میلادی ادامه یافت. در این دوره به دلیل جنگ‌های متعدد با کشورهای فرانسه، اسپانیا و هلند، بریتانیا نیاز شدیدی به سرمایه برای پیشرفت علمی، انتقال فناوری و گسترش آموزش عمومی پیدا کرد و هم‌چنین حمایت از تولید داخل هزینه‌های بالایی برای دولت انگلستان می‌تراشید که آن را مجبور می‌کرد تا علاوه بر اخذ مالیات برای درآمدزایی، از ابزار چاپ پول نیز برای جبران کسری شدید بودجه خود استفاده کند. 

علاوه بر دولت، کارگاه‌های کوچک نیز در سراسر انگلستان اقدام به ضرب سکه نقره و طلا بدون ضابطه کردند که این مسأله منجر به افزایش حجم نقدینگی در کشور شد. عرضه پول بدون پشتوانه به بازار به افزایش قیمت کالاها و در نتیجه تورم‌های افسارگسیخته در برخی مقاطع گشت. انگلستان قدرت ضرب سکه نقره را از محل غارت منابع نقره مستعمرات خود در قاره تازه کشف شده آمریکا به دست آورده بود.

پول بریتانیا

همانند آنچه که درباره هلند توضیح داده شد، افزایش عرضه پول توسط اسپانیا برای جبران کسری بودجه و بازپرداخت بدهی‌های این کشور که از طریق تبدیل نقره‌های غارت شده از آمریکای لاتین به سکه انجام می‌گرفت نیز بر حجم پول و در نهایت تورم انگلستان افزود.27 روند افزایش نرخ دست‌مزد در انگلستان پایاپای با نرخ تورم پیش نمی‌رفت و در خیلی از این سال‌ها دست‌مزد کارگر در نرخ 4 پنی در روز ثابت مانده بود. جدول زیر حجم پول، سرعت چرخش پول، شاخص قیمت و هم‌چنین نرخ روزانه دستمز کارگر در انگلستان را بین سال‌های 1300 تا 1700میلادی نشان می‌دهد.

 

پول بریتانیا و تورم قرن 18

در نیمه دوم قرن شانزدهم تورم در انگلستان به اوج خود رسید و قیمت کالاها به شدت افزایش یافت.
در این سال‌ها کاهش ارزش پول ملی در برابر ارزهای خارجی و نوسان شدید نرخ ارز، باعث مشکلات زیادی برای تجارت مردم شد. اما با این حال، در پایان قرن 17 و 18میلادی تحول بزرگی در نظام پولی انگلستان به وقوع پیوست.

تأسیس بانک مرکزی و بازار سهام در لندن، همانند کشور هلند، نظام پولی این کشور را سامان داد، دولت تصمیم گرفت از این طریق جلوی عرضه پول را گرفته و از طرق دیگری برای تأمین هزینه‌های توسعه جهانی خود منابع مالی به دست آورد.29 دولت انگلستان مانند کشور هلند برای تأمین مالی حضور استعماری خود در دیگر کشورها برای تصرف بازار آنان، شرکت هند شرقی بریتانیا را تأسیس کرد و برای تأمین مالی آن، اوراق قرضه آن را در بازار سهام لندن عرضه کرد.

حجم پول، سرعت چرخش پول، شاخص قیمت و هم_چنین نرخ روزانه دست_مزد کارگر در انگلستان بین سا_ل_های 1300 تا 1700میلادی (1)
حجم پول، سرعت چرخش پول، شاخص قیمت و هم_چنین نرخ روزانه دست_مزد کارگر در انگلستان بین سا_ل_های 1300 تا 1700میلادی (منبع 28)

بدین ترتیب این مردم و ثروتمندان انگلستان بودند که به امید سود هنگفت، هزینه‌های کشورگشایی امپراطوری را پرداخت می‌کردند. این دو اقدام منجر به اصلاح بسیاری از ساختارهای داخلی به نفع توسعه بریتانیای کبیر شد و حال بریتانیا بایستی فقط به اصلاح ساختارهای جهانی که تا آن زمان به نفع هژمونی امپراطوری هلند طراحی شده بود، فکر می‌کرد.30

7. صادرات‌ محوری و توسعه بازارهای جهانی

به دلیل تسلط هلند بر تجارت جهانی، بارها تجارت بریتانیا با مستعمراتش به خصوص در قاره آمریکا با مشکل مواجه می‌شد. هرگاه که بریتانیایی‌ها درگیر جنگ داخلی بر سر قدرت می‌شدند و توان پرداخت همزمان به مسائل خارجی را نداشتند، دولت هلند در روابط تجاری بریتانیا نفوذ می‌کرد و بازارهایی که بریتانیا در کشورهای دیگر به دست آورده بود را از آن خود می‌کرد.31 دولت بریتانیا ابتدا باید دولت هلند را از پیش روی خود برمی‌داشت و سپس به نحوی ساختارسازی می‌کرد که دیگر هیچ یک از بازارهای جهانی بی‌نیاز از کالاهای بریتانیایی نشوند.

بریتانیا در مقابل هلند

در اواخر قرن ۱۸، بالاخره جنگ‌های بین بریتانیا و هلند به نفع بریتانیا به اتمام رسید و این کشور به قدرت مسلط نظامی حاکم بر راه‌های تجاری اروپا به دیگر نقاط جهان بدل گشت.32 اما بریتانیایی‌ها به این مسأله اکتفا نکردند. آنها می‌خواستند مطمئن شوند که هیچ کشور دیگری نتواند به جایگاه بریتانیا در تجارت جهانی رسیده و با آن رقابت کند.

بریتانیایی‌ها که خود دریافته بودند که پیشرفت علمی و حمایت از تولید، نردبانی است که می‌تواند هر کشوری را مانند آنها از حضیض اقتصادی به قله تجارت جهانی برساند، تصمیم گرفتند با لگد زدن به این نردبان، مانع رسیدن دیگر کشورها به قله‌های اقتصادی شوند.33 لذا همانطور که در مرحله ۵ عنوان شد، برای تضمین فروش کالای خود در بازار کشورها، دو نوع معاهدات تجاری را به کار گرفتند:

معاهدات تجارت آزاد

تجارت آزاد امروزه به‌عنوان تنها راه توسعه کشورها مطرح می‌شود. تجارت آزاد یعنی هیچ کشوری نباید برای واردات کالای خارجی تعرفه گمرکی اعمال کند یا به کالاهای تولید داخل یارانه صادراتی داده که توان رقابت را از کالاهای دیگر کشورها در بازارهای جهانی بگیرد. یقیناً تاریخ بریتانیا نقص هر دو این قوانین را به وفور به خود دیده است. آنها با اعمال تعرفه 55% بر گمرک، از کالاهای تولید ملی خود در برابر کالاهای ارزان قیمت خارجی حمایت کردند و با اعطای مشوق‌ها و یارانه‌های صادراتی به تولید کنندگان کشور خود، امکان رقابت در بازارهای جهانی را برای آنها فراهم کردند. اما حال به دیگر کشورها توصیه می‌کردند که اگر می‌خواهید مثل من قدرتمند شوید، نباید از تولید داخل حمایت کنید، بلکه باید بگذارید تولیدات داخلی با تولیدات خارجی رقابت کنند و در این رقابت نابرابر مجبور به رشد کیفیت و کاهش قیمت شوند. این ادعا مانند این است که به والدین یک کودک 6 ساله توصیه کنید برای این که فرزندشان بتواند از جهت اقتصادی توانمند شود، باید او را به بازار کار بفرستید و هیچ حمایتی از او نکنید تا در رقابت با بزرگترها در بازار بتواند رشد کند. شاید این کودک یک دست‌فروش موفق بشود، اما هیچ گاه یک جراح مغز یا یک مهندس برق نخواهد شد؛ چرا که رسیدن به چنین جایگاهی نیازمند حمایت‌های تحصیلی، بهداشتی و مالی در سنین کودکی است.34
بریتانیا برای اینکه این توصیه غیرمنطقی خود را توجیه کند، دست به نظریه پردازی‌های اقتصادی زد و اقتصاددانان انگلیسی، هم‌چون آدام اسمیت(Adam Smith) و دیوید ریکاردو(David Ricardo)، برای اثبات اینکه تجارت آزاد راه حل مشکلات اقتصادی کشورها است، تألیفات بسیاری کردند. آنها می‌گفتند هر کشور یک یا چند مزیت نسبی دارد که باید در تجارت جهانی از آنها بهره ببرد. مزیت نسبی بریتانیا، قدرت صنعتی، نیروی انسانی ماهر و سرمایه بالاست. اما همه مواد اولیه مورد نیاز صنعت در بریتانیا یافت نمی‌شد. کشورهایی که مزیت نسبی آنها تولید مواد خام غذایی یا معدنی مورد نیاز بریتانیا است، می‌توانند با صادرات آن به بریتانیا و واردات کالای صنعتی از این کشور، نیاز خود را تأمین کنند. در واقع آنها حرف جدیدی نمی‌زدند، بلکه می‌خواستند وضعیت موجود را به نحوی تئوریزه کنند که تعمیق و تثبیت شود. آنها برای این اقدام خود پیشگام شدند و تعرفه گمرکی واردات غلات را حذف کردند. این اقدام در کنار اعطای تسهیلات به کشورهایی که به این معاهدات تجارت آزاد می‌پیوستند، به کشورهای دیگر انگیزه داد تا تمام توان نیروی انسانی خود را از صنعت به کشاورزی برده و از محل صادرات محصولات کشاورزی به بریتانیا، نیاز به واردات کالاهای صنعتی خود را تأمین کنند.
اما عملاً این کشورها در حال صنعت زدایی بودند و فاصله صنعتی خود را با بریتانیا روزبه‌روز بیش‌تر می‌کردند؛ به نحوی که استقلال اقتصادی از بریتانیا برای آنها به امری ناممکن تبدیل شد.35

معاهدات نابرابر

کشورهایی که نمی‌خواستند با بریتانیا تجارت آزاد داشته باشند و بر واردات کالاهای انگلیسی تعرفه گمرکی اعمال می‌کردند، با قدرت نظامی بریتانیا روبه‌رو ‌شدند. کشورهایی مانند چین، هند، مصر و حتی ایران و بسیاری از دیگر کشورها که پس از شکست در جنگ در برابر بریتانیا، مجبور شدند به معاهدات نابرابر بپیوندند و اجازه نداشتند تعرفه گمرکی بالای ۵ درصد بر کالاهای بریتانیایی اعمال کنند. بدین ترتیب بریتانیایی‌ها، بازار کل جهان را برای تولید انبوه ناشی از انقلاب صنعتی خود، به دست آوردند.36

8. تبدیل ارز پوند به ارز ذخیره جهانی و تعریف نظم نوین

بدین ترتیب، سهم بریتانیا از تجارت جهانی به اوج رسید و عمده کالاهای صادراتی در دنیا از بریتانیا خارج می‌شد. ارز پوند به ارز اصلی معاملاتی دنیا بدل گشت و سلطه امپراطوری بریتانیا تا ابتدای قرن 20میلادی، مشرق تا غرب به کره زمین را فرا گرفت.

سهم پوند استرلینگ بریتانیا در معاملات جهانی
سهم پوند استرلینگ بریتانیا در معاملات جهانی(منبع 38)
سهم پوند بریتانیا ازصادرات جهانی(در درصد کل) _ بین سال_های 1850 تا 1914میلادی حدود 60 درصد از تجارت جهانی به پوند استرلینگ انجام می_شده است
سهم پوند بریتانیا ازصادرات جهانی(در درصد کل) بین سال_های 1850 تا 1914میلادی حدود 60 درصد از تجارت جهانی به پوند استرلینگ انجام می‌شده است(منبع 37)
گستره نفوذ پوند و مناطق تحت سیطره امپراتوری بریتانیا در جهان
گستره نفوذ پوند و مناطق تحت سیطره امپراتوری بریتانیا در جهان((منبع 39))

جدول زمانی تحولات بریتانیا

وقایع و رویدادها

تاریخ

تأمین معیشت مردم از طریق فروش پشم گوسفندان به دلال‌ها و خرید کالاهای خارجی

تا قرن ۱۴

رونق تجارت پشم در بریتانیا به دلیل بالا رفتن قیمت پشم خام انگلیس در بازار اروپا و تقاضای بالا نسبت به آن

قرن ۱۴-۱۳

اجبار مردم به فروختن پشم گوسفندان خود به دولت + اعمال عوارض صادراتی به پشم گوسفند با ورود دولت به عرصه تجارت آن + گسترش «حصارکشی» و تغییر کاربری زمین‌های کشاورزی به دام‌پروری + بی‌کاری دهقانان خرد و ناآرامی‌ها و اعتراضات متعددی در سرتاسر انگلستان؛ سرکوب اعتراضات

اوایل قرن ۱۴

قحطی بزرگ

۱۳۱۰

همه‌گیری طاعون

۱۳۵۰

ورود به جنگ ۱۰۰ ساله با فرانسه + ناامنی مسیرهای دریایی و مصادره کشتی‌های انگلیسی توسط فرانسوی‌ها + افزایش مالیات بر صادرات پشم خام برای تأمین هزینه‌های جنگ + عدم تأمین منابع لازم برای واردات البسه خارجی و کاهش شدید واردات منسوجات + ارزان شدن پشم خام به‌علت بی‌مشتری ماندن + اوج گرفتن اعتراضات مردم نسبت به گرانی و تورم + دادن پناهندگی به بافندگان و متخصصین نساجی کشورهای سفلی و فراهم کردن زمینه انتقال فناوری نساجی به انگلستان + دستور عدم خروج پشم خام از کشور توسط هنری هفتم + دادن شهرک به بافندگان پناهنده خارجی برای تأسیس کارگاه + افزایش قابل توجه صادرات پارچه انگلیسی به دیگر کشورهای اروپایی

قرن ۱۵-۱۴

گسترش تجارت دریایی توسط الیزابت اول + به اوج رسیدن درآمد کشور از صادرات منسوجات + به ارمغان آمدن ثروت فراوان برای انگلستان + تورم ناشی از عرضه پول بدون پشتوانه توسط امپراتوری هابسبورگ اسپانیا + «انقلاب قیمتی» در اروپا + پیشرفت نظامی بریتانیا + شکست امپراتوری اسپانیا

قرن ۱۶

پیشرفت علمی انگلستان + معرفی نوآوری‌ها و نوآوران برجسته‌ به جهان

قرن ۱۷-۱۶

تأسیس کمپانی هند شرقی بریتانیا

۳۱ دسامبر ۱۶۰۰

اختراع موتور بخار

۱۷۱۲

تأسیس کارخانه ابریشم

۱۷۱۹

قراردادن سیاست حمایت از صنایع تولیدی بریتانیا در برابر رقبای خارجی، برخورداری آنها از یارانه و ترغیب به صدور کالا، به‌عنوان سیاست مستقر و اصلی اقتصادی و تجاری توسط نخست وزیر والپول

۱۷۲۱

اختراع دستگاه بافندگی اولیه

۱۷۳۳

پیشی گرفتن بریتانیا از هلند که به‌عنوان قدرت اقتصادی و مالی برجسته در اروپا محسوب می‌شد

حدود ۱۷۵۰

نخستین جنگ بریتانیا و هلند

۱۷۵۴-۱۷۵۲

انقلاب صنعتی

حدود ۱۷۶۰

اختراع دستگاه بافندگی چنددوکی

۱۷۶۴

اختراع کندانسور جداگانه برای موتور بخار

۱۷۶۵

استفاده از قدرت هیدرولیک در بافندگی ماشین

۱۷۶۹

توصیف نظریه مزیت مطلق توسط آدام اسمیت

۱۷۷۶

چهارمین جنگ بریتانیا و هلند؛ اتمام جنگ‌ها به نفع بریتانیا

۱۷۸۴-۱۷۸۰

اختراع ماشین بافندگی قدرت + توسعه فرآوری آهن

۱۷۸۵

تصویب قانون پشم؛ ممنوع شدن صادرات پارچه پشمی از مستعمرات بریتانیا به سایر کشورها

۱۷۹۹

اختراع لوکوموتیو روی چرخ با موتور بخار

۱۸۰۱

توصیف نظریه مزیت نسبی توسط دیوید ریکاردو

۱۸۱۷

اعمال تعرفه ۵۵-۴۵ درصدی برای واردات محصولات

۱۸۲۰

آغاز ساخت راه‌آهن در خط منچستر به لیورپول

۱۸۲۵

برای مطالعه بیشتر در مورد تاریخچه اقتصادی بریتانیامی‌توانید به منابع زیر رجوع کنید:

  1. Barth, Jonathan, The Currency of Empire Money and Power in Seventeenth-Century English America, Ithaca and London: Cornell University Press, 2021.
  2. Broadberry, Stephen, Bruce M. S. Campbell, Alexander Klein, Mark Overton and Bas van Leeuwen, British Economic Growth: 1270–1870, the United Kingdom: Cambridge University Press, 2015.
  3. Carus-Wilson, E. M., “Trends in the Export of English Woollens in the Fourteenth Century”, The Economic History Review, Vol. 3, No. 2, 1950, p. 162-179.
  4. Chang, Ha-Joon, Kicking Away the Ladder_ Development Strategy in Historical Perspective, London: Anthem Press, 2002.
  5. Kindleberger, Charles P., World Economic Primacy: 1500 to 1990, New York and Oxford: Oxford University Press, 1996.
  6. Mayhew N.J., “Population, money supply, and the velocity of circulation in England, 1300-1700”, The Economic History Review, Vol. 48, No. 2, 1995, p. 238-257.
  7. Postan, M. M., “The Costs of the Hundred Years’ War”, Past & Present, No. 27, 1964, p. 34-53.
  8. Rose, Susan, The Wealth of England: The Medieval Wool Trade and Its Political Importance 1100-1600, Oxford & Philadelphia: Oxbow Books, 2018.
  9. Sumption, Jonathan, Trial by Battle: The Hundred Years War 1, London and Boston: Faber and Faber Limited, 1990.

منابع: